English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4262 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ammunition lot U نوبه مهمات
lot U نوبه مهمات
inventory lot U نوبه ذخیره مهمات
lot number U شماره نوبه مهمات
inventory lot U نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ratings U دسته بندی کردن
classifies U دسته بندی کردن
rating U دسته بندی کردن
resorted U دسته بندی کردن
groupage U دسته بندی کردن
categorizes U دسته بندی کردن
categorizing U دسته بندی کردن
resort U دسته بندی کردن
resorts U دسته بندی کردن
categorize U دسته بندی کردن
categorized U دسته بندی کردن
to form into groups U دسته بندی کردن
categorising U دسته بندی کردن
regimentalation U دسته بندی کردن
categorises U دسته بندی کردن
categorised U دسته بندی کردن
sort U دسته بندی کردن
rally U دسته بندی کردن
to categorize U دسته بندی کردن
grades U دسته بندی کردن
groups U دسته بندی کردن
classifying U دسته بندی کردن
grade U دسته بندی کردن
to erect into U دسته بندی کردن به
group U دسته بندی کردن
classify U دسته بندی کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
pile group U دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
resorted U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts U رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
vendor rating U رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
junta U دسته بندی
faction U دسته بندی
grading U دسته بندی
juntas U دسته بندی
clustering U دسته بندی
classification U دسته بندی
ordination U دسته بندی
classifications U دسته بندی
ordinations U دسته بندی
assortments U دسته بندی
assortment U دسته بندی
rating U دسته بندی
factions U دسته بندی
ratings U دسته بندی
groupage U دسته بندی
scale U دسته بندی
factionist U عضو دسته بندی
junto U دسته بندی سیاسی
qsort U دسته بندی پرسشها
sorting test U ازمون دسته بندی
classifications U عمل دسته بندی
zone punch U سوراخ دسته بندی
zone decimal U دسته بندی ده دهی
zone decimal U دسته بندی اعشاری
divisions U قسمت دسته بندی
division U قسمت دسته بندی
assorted <adj.> U دسته بندی شده
classification chart U نمودار دسته بندی
sorter U دسته بندی کننده
zone U ناحیه دسته بندی
zones U ناحیه دسته بندی
clanship U دسته بندی قبیلهای
classification U عمل دسته بندی
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
color sorting test U ازمون دسته بندی رنگها
card sorting test U ازمون دسته بندی برگه ها
factional U مربوط به دسته بندی یا توط ئه
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
nerve fascicle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra U روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
cingulum U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle U دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting U دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
catchall U بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
stock U درانبار
stocked U درانبار
log rolling U دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
on hand U وسایل موجود درانبار
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
location survey U بازرسی در جای اجناس درانبار
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
cook off U گل کردن مهمات
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
wool sorting U دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
color codig U علامت گذاری کردن مهمات
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
marsh malaria U نوبه
ague U تب نوبه
paludism U تب نوبه
intermittent fever U تب نوبه
agoo U تب نوبه
malaria U نوبه
lot U نوبه
zone bits U بیت منطقه بیت دسته بندی
small lot U نوبه کم تعداد
algor U سرمای نوبه
inventory lot U نوبه انبار
eucalyptuses U درخت تب نوبه
eucalyptus U درخت تب نوبه
dumb ague U نوبه دزده
paludous U نوبه نشان
malarious U نوبه خیز
impaludism U نوبه مردابی
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
double quartan fever U نوبه ربع معکوس
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paintress U زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
sorted U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
groups U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
faggot U دسته کردن
bundle U دسته کردن
bands U دسته کردن
bundles U دسته کردن
wreathing U گل ها را دسته کردن
batching U دسته کردن
cluster U دسته کردن
wreathes U گل ها را دسته کردن
aggroup U دسته کردن
faggots U دسته کردن
wreathed U گل ها را دسته کردن
wreathe U گل ها را دسته کردن
fagot U دسته کردن
trussed U دسته کردن
band U دسته کردن
truss U دسته کردن
trusses U دسته کردن
sheaf U دسته کردن
trussing U دسته کردن
bundling U دسته کردن
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com